یک تکه سلام

 

یک تکه سلام

 

دو فنجان مکث

 

و چند نقطه چین...

 

به احترام نام قشنگت ،

 

ای کاش مطمئن بودم نامه ام را یک جای امن نگه می داری

 

تا راحت پس از سلام، نامت را می نوشتم و نوشتن آن برای

 

قطره های اشکم حسرت نمی شد . اما حیف می ترسم تو

 

نامه ام را که پاره می کنی، اسمت هم !

 

پــس بـگـذار حسرت من و حرمـت تو هـر دو حفـــظ شونـد .

 

ایـن هـــم سرنوشتی ست . دورترین نزدیکم چگونه ای ؟

 

هنوز هم تصمیم نداری زیرقولـی که به او داده ای بزنی و

 

بیای سـراغ من ؟ هنوز هم باور نکــرده ای که من یک فرق

 

عجـیب با هـمه ی آدم های این دنـیا دارم ؟

 

هنـوز هـم آنـــجا دلواپس کسی نیستی ؟

 

خوش به حال دل بی دلواپسیت .

 

الهی چشم به راه هیچ کسی نمانی نگرانی درد بدیست .

 

یک نگاه گاهی انــــسان را به جرم هیچ!

 

به اشد مجـازات می رساند...

 

 

 

مائده

عطر ها

عطرهـــــــــــا

 

این قصه های ناتمام بی فرجام

 

این کودکان بی مادرِ تنها

 

این خاطرات حبس شده در شیشه های سینه

 

عطرهــــــا

 

عادت های بی طعمِ ملس

 

در عصرهای دلتنگ

 

 

 

 

نوشته:مائده سلحشور

 

 

دوست

ذوقی چنان ندارد، بی دوســـــــــت زندگانی

 

بی دوســـــــــت زندگانی،ذوقی چنان ندارد

نیامدن

شعرهایم از نیامدنت پیر شد

 

لطفا اینبار که آمدی دست به عصا با من حرف بزن

 

مائده سلحشور             

چتر

چتر را باز میکنم روی نگاهت

 

میترسم

 

سیلاب دوست داشتنت

 

جهانم را ویران کند

 

 

از مجموعه:عطرت را در چایم هم بزن

نوشته:مائده سلحشور

 

شب

  شب که میشود ،بوی هـزاران آواز نشـکفته از لای پنجره

 

به گوش مـیرسد عجب بوی غریبی دارد پاییز،عجب رنگ

 

قشنگی دارد شب.

 

شــب همیـشه  برای شعر هایم جا دارد.

تنهایی

 

 

 نمیدانم چند بار

 

در چاله های عمیق ذهنم سقوط کرده ام

 

که شانه هایم اینهمه درد میکند

 

 

 

از مجموعه:عطرت را در چایم هم بزن

نوشته:مائده سلحشور


  

سهراب سپهری

صدا کن مرا


صدای تو خوب است


صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی است


که در انتهای صمیمیت حزن می روید

 

در ابعاد این عصر خاموش


من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم


بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است


و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی کرد

 
و خاصیت عشق این است

تویی

 

مرا هزار امید است و

 

 

هر هزار تویی...

عادت

در ذهن اگر نیافرینمت میمیرم

 

از شاخه اگر نچینمت میمیرم

 

ای عادت چشم های بی حوصله ام

 

یک روز اگر نبینمت میمیرم