یک تکه سلام

 

دو فنجان مکث

 

و چند نقطه چین...

 

به احترام نام قشنگت ،

 

ای کاش مطمئن بودم نامه ام را یک جای امن نگه می داری

 

تا راحت پس از سلام، نامت را می نوشتم و نوشتن آن برای

 

قطره های اشکم حسرت نمی شد . اما حیف می ترسم تو

 

نامه ام را که پاره می کنی، اسمت هم !

 

پــس بـگـذار حسرت من و حرمـت تو هـر دو حفـــظ شونـد .

 

ایـن هـــم سرنوشتی ست . دورترین نزدیکم چگونه ای ؟

 

هنوز هم تصمیم نداری زیرقولـی که به او داده ای بزنی و

 

بیای سـراغ من ؟ هنوز هم باور نکــرده ای که من یک فرق

 

عجـیب با هـمه ی آدم های این دنـیا دارم ؟

 

هنـوز هـم آنـــجا دلواپس کسی نیستی ؟

 

خوش به حال دل بی دلواپسیت .

 

الهی چشم به راه هیچ کسی نمانی نگرانی درد بدیست .

 

یک نگاه گاهی انــــسان را به جرم هیچ!

 

به اشد مجـازات می رساند...

 

 

 

مائده