یک تکه سلام
یک تکه سلام
دو فنجان مکث
و چند نقطه چین...
به احترام نام قشنگت ،
ای کاش مطمئن بودم نامه ام را یک جای امن نگه می داری
تا راحت پس از سلام، نامت را می نوشتم و نوشتن آن برای
قطره های اشکم حسرت نمی شد . اما حیف می ترسم تو
نامه ام را که پاره می کنی، اسمت هم !
پــس بـگـذار حسرت من و حرمـت تو هـر دو حفـــظ شونـد .
ایـن هـــم سرنوشتی ست . دورترین نزدیکم چگونه ای ؟
هنوز هم تصمیم نداری زیرقولـی که به او داده ای بزنی و
بیای سـراغ من ؟ هنوز هم باور نکــرده ای که من یک فرق
عجـیب با هـمه ی آدم های این دنـیا دارم ؟
هنـوز هـم آنـــجا دلواپس کسی نیستی ؟
خوش به حال دل بی دلواپسیت .
الهی چشم به راه هیچ کسی نمانی نگرانی درد بدیست .
یک نگاه گاهی انــــسان را به جرم هیچ!
به اشد مجـازات می رساند...
مائده
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۱:۱ ب.ظ توسط مائده
|
زندگی عطری ست که وقتی تمام میشود، تازه بوی آن را حس میکنی